salam
nemidonam ejaze daram ya na ke u ro doste seda konam
doste azizam khili khili az neveshthai ghashnget lezat bordam khili ziad
omidvaram hamish ashegho movafagh bashi
اي خدا اين وصل را هجران مكن
سرخوشان عشق را نالان مكن
چون خزان بر شاخ وبرگ دل مزن
قصد اين مستان و اين بوستان مكن
نه كسي حال مرا مي پرسد
نه كسي درد مرا مي داند
همه با خنده زمن مي گذرند و
كسي گوش نمي خواهد كرد
حرفهاي من و دل بسيار است
كه نگفتن شايد بهترين درمان است